قسمت 13
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «روز 29 بهمن قرار بود ماشين به پايگاه بيايد و همراه آن من به سردشت بروم؛ به این علت که قصد حمام رفتن و شستن لباس‌ها منتظر ماشين نمانديم و بيشتر هدف هم اين بود و با ساير فرمانده‌هان گروهان که قرار بود جلسه‌ای داشته باشيم، همزمان به پادگان برسيم...» قسمت سیزدهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

سرودشت روز 29 بهمن ماه 1359

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرم‌آباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دوره‌های آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.

بیشتر بخوانید: جلسه‌ای با فرمانده‌هان / قسمت «14»

قسمت سیزدهم خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی» : سرودشت و 29 بهمن ماه 1359

روز 29 بهمن قرار بود ماشين به پايگاه بيايد و همراه آن من به سردشت بروم؛ به این علت که قصد حمام رفتن و شستن لباس‌ها منتظر ماشين نمانديم و بيشتر هدف هم اين بود و با ساير فرمانده‌هان گروهان که قرار بود جلسه‌ای داشته باشيم، همزمان به پادگان برسيم.

با بی‌سیم با پايگاه‌ها تماس گرفتم که اگر امکان دارد پياده با هم برویم ولی آن‌ها آمادگی نداشتند؛ من و دو نفر از سربازانم به سمت پادگان راه افتاديم. فاصله پايگاه من تا شهر 4 کيلومتر بود ما اين فاصله را قبل از اينکه ماشين به پايگاه بيايد طی کرديم.

وقتی به دروازده شهر رسيديم، ماشين از شهر خارج می‌شد قبل از اين که به دروازده شهر برسيم از سمت چپ ما که چند ساختمان در بین تپه و جدا از شهر قرار داشت 2 تير کلاشينکف شليک شد.

فاصله آن ها با ما نزديک بود و سمت تيراندازی نيز به سوی ما بود و من منتظر بودم که اثر از برخورد گلوله با زمينی را حس کنم ولی هيچگونه اثری پيدا نشد و در فاصله ده دوازده قدمی و جلوتر از ما چهار نفر با الاغ‌های خود که هيزم بار آنها بود حرکت می‌کردند، ما با آن‌ها قاطعی شديم و از تيراندازی هم خبری نشد. هر چه بود دليل آن را ندانستم که آيا به سوی ما بوده يا به جای دیگری و کسی را نتوانستيم ببينيم؛ به هر شکل به شهر رسيديم.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده