خاطره شهيد حبيب الله کريمی «4»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج مینویسد: «بنای مسجدالنبی دارای مشخصاتی میباشد که ذکر آن فکر میکنم جالب باشد: 1- سه کروکی موسوم است که مقبره رسول الله با خانه که قبلاً در آن زندگانی میکردند بدين شکل بوده است که...» قسمت چهارم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۸۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰
همرزم شهید «فرض علی اصغری گرجی» میگوید: شهید اصغری به تنهایی به دل دشمن زد و جلو رفت و با گمراه کردن آنها به سمت خود، اسباب پیشروی را در آن موقعیت حساس آماده کرد. او با حمله خود به سمت دشمن موجب پیشروی نیروهای خودی از طرف دیگر شد.
کد خبر: ۵۵۶۷۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۹
شهيد «حمداله ياري» به عنوان رزمنده در لشکر یازده حضرت امیرالمؤمنین(ع) مشغول به دفاع از خاک وطن بود که سرانجام تیرماه 1367 همزمان با روز عید قربان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه تصاویری از این شهید والامقام ببینید.
کد خبر: ۵۵۶۷۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۸
خاطرهای از شهید «عاصیه عطارینژاد»
فرزند شهید تعریف میکند: «حرفهای او همواره برایم یادآوری میشد که میگفت دخترم اولویت زندگی تو، شوهر و فرزندانت هستند. در همه حال او نماینده یک زن مسلمان و مومن بود.»
کد خبر: ۵۵۶۷۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
خاطرهای از شهید «غلامرضا نجفی معزآباد»
برادر شهید تعریف میکند: «به مادرش اصرار کرد که بعدها مادرش با رفتن او موافقت کرد. به مادر گفت حلالم کن، از من راضی باش و برایم دعا کن.»
کد خبر: ۵۵۶۷۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
پدر شهید «رضا احمدی» میگوید: در حالی که در دفترش چیزی ننوشته بود. شروع به خواندن انشای زیبایی کرده بود بعد از تمام شدن انشاء معلم گفت دفترت را بیاور نمره بدهم. معلم دید در دفتر شهید چیزی نوشته نشده معلم تعجب کرد و گفت: تو که انشاء ننوشتی پس چطور آن را خواندی به این زیبایی. اگر مینوشتی چه میشد؟
کد خبر: ۵۵۶۶۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
همسر شهید «محمد حبیبی» نقل میکند: «بعضی از روزها آنقدر دلم برای او میگرفت و دلتنگ حرفهایش میشدم که توان راهرفتن نداشتم. آن شب به محمد گفتم: یا تو یا هیچ چیز دیگر! با یاد محمد به خواب رفتم.»
کد خبر: ۵۵۶۶۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
خاطرهای از شهید «محمدعقیل بهزادی»
خواهر شهید تعریف میکند: «یک روز قبل از عزیمت شهید به امارات متحده عربی، شهید در خواب میبیند که باران سیل آسایی به راه افتاده و سیل همه چیز منجمله شهید را نیز با خود برده است.»
کد خبر: ۵۵۶۶۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
خاطرهای از شهید «قدرتالله سالاری سردری»
مادر شهید تعریف میکند: «او رفت اما هنوز هم صدای سینه زدن و ندای شهید در گوشم پیچیده است.»
کد خبر: ۵۵۶۶۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
خاطرهای از شهید «محمد رئیسی»
برادر شهید تعریف میکند: «زمانی که سوار اتوبوس شد، نمیتوانستم از برادرم دل بکنم و این باعث شد که اتوبوس سه بار توقف کند تا ما بتوانیم دوباره همدیگر را در آغوش بگیریم.»
کد خبر: ۵۵۶۵۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵
خاطرهای از شهید «ابراهیم انصاریان»
فرزند شهید تعریف میکند: پدرم میگفت؛ «در همه حال آن چه را بدست آوردید تنهایی نخورید، بلکه به فکر ایتام و مستمندان هم باشید. هرچه از من هم به شما به ارث میماند درصدی از آن را به ایتام و مستمندان بدهید تا خداوند بر جان و مالتان برکت دهد.»
کد خبر: ۵۵۶۵۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
خاطرهای از شهید «عباس رئیسی چاهستانی»
فرزند شهید تعریف میکند: پدرم میگفت؛ «نشستن من در این جا فایدهای ندارد، عراقیها مردم را اذیت میکنند، وجدانم قبول نمیکند این جا بنشینم.»
کد خبر: ۵۵۶۴۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
مادر شهید «نصرت اله اکبری» میگوید: در حدود ۲۰ روز بود که شیر نمیخورد در آب صلوات فرستادم و آب را به خوردش دادم، بعد از ۲۰ روز کم کم تازه شروع به خوردن شیر کرد.
کد خبر: ۵۵۶۴۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳
خاطرهای از شهید «ابراهیم رنجبریپوری»
پدر شهید نقل میکند: «بالاخره یک شب تصمیمش را گرفت، سر از پا نمیشناخت، دلمان نیامد مانعاش شویم. رفت تا به سالار شهیدان بپیوندد.»
کد خبر: ۵۵۶۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳
همسر شهید «عینالله حامدی» میگوید: «گفت: خانم جان! اگه غذایی سر سفره میآری، مطمئن شو که همسایهات گرسنه نباشه، حتی اگه شده یک نون رو هم با اونها نصف کن.»
کد خبر: ۵۵۶۴۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳
نوید شاهد استان هرمزگان زندگینامه شهید والامقام «حسن اقتداربختیاری» را برای علاقمندان منتشر نمود.
کد خبر: ۵۵۶۴۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳
خاطرهای از شهید «علی هاشمیپور»
برادر شهید نقل میکند: «سال 1364 بود که برای اولین بار با برادرم به جبهه جنگ رفته بودم. به دلیل سردی هوا، یک کت برای خودم خریدم. روز دوم برای تحویل تعدادی اسناد به گردان دیگری رفتیم.»
کد خبر: ۵۵۶۴۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳
مادر شهید «اکبر اردشیر» میگوید: صبح که میرفتم اتاق شان را تمیز کنم میدیدم در یک ظرفی ته مانده شمع است. بعدها متوجه شدم او برای این که برق را روشن نکند و یا برادرانش خواب هستند اذیت نشوند شمع را روشن میکرد و نماز میخواند.
کد خبر: ۵۵۶۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۲
برادر شهید «محمدتقی امیری» میگوید: علاقه زیادی به شهادت داشت موقعی که به تشییع جنازه پیکر شهدای روستاهای اطراف میرفت و برمیگشت، میگفت: آدم باید این گونه به رحمت خدا برود، چون شهید ارزش بالایی دارد.
کد خبر: ۵۵۶۴۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۲
مادر شهید «مرتضی توکلی رینه» میگوید: مرتضی خیلی نجیب و سر به زیر بود و پایبند به مسائل دینی و به مساله محرم و نامحرم بسیار اهمیت میداد به طوری که در خانواده معروف شده بود که مرتضی به هیچ احد الناسی نگاه نمیکند.
کد خبر: ۵۵۶۴۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۲