شهدای استان فارس - صفحه 62

شهدای استان فارس

صوت | خاطره ای از شهيد "عليرضا کيهانپور"

یکی از همرزمان شهيد "عليرضا کيهانپور" در خاطره ای می گوید: او بالای خاکریز می ایستاد و رزمندگان را راهنمایی می کرد و در جواب این گفته که مواظب باش شهید میشی می گفت: اگر سرنوشتم شهادت باشد فرقی نمی کنه که بالای خاکریز باشم یاپایین خاکریز... آنچه می شنوید خاطره ای از این شهید گرانقدر است که از سایت نوید شاهد استان فارس تقدیم حضورتان می شود.

صوت | خاطره ای از شهید "علی محمد موحد" در خاکریز خاطره

خواهر شهید "علی محمد موحد" در خاطره ای می گوید:« آخرین باری که علی محمد از جبهه به مرخصی آمد نصف شب بود. او برای اینکه زنگ نزند و ما را بیدار نکند از دیوار بالا آمده بود . من خواب و بیدار بودم که دیدم...» آنچه می شنوید خاطره ای از این شهید گرانقدر است که از سایت نوید شاهد استان فارس تقدیم حضورتان می شود.

صوت | مرور کوتاهی برزندگی شهید "عبدالحميد انشايی"

شهيد "عبدالحميد انشايی" 14 تیر ماه 1336در شهرستان فسا به دنیا آمد و دیماه سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید.آنچه می شنوید گذر کوتاهی بر زندگی این شهید گرانقدر است که از سایت نوید شاهد استان فارس تقدیم حضورتان می شود.

نامه ای به دخترم

شهيد "محمدعلی قائدی" در نامه ای می نویسد: « دخترم، بابا خوشحال است که خداوند بزرگ لطف کرده و اين سعادت را نصيبش فرموده تا به خاطر خدا و به خاطر حفظ دين مبين اسلام به جبهه بيايد و...» متن کامل این نامه را در نوید شاهد فارس بخوانید.
وصیت نامه شهيد "محمدعلی قائدی"

ننگِ سکوت در برابر متجاوزان!

شهيد "محمدعلی قائدی" ‌‌ در وصیت نامه خود می نویسد:« آیا كسى‌‌‌ به خود اجازه مى دهد كه با چشم خود ببيند كه جنايتكاران و متجاوزان دست به سوى اسلام و كشورش دراز كرده و قصد نابودى آن را دارند و باز سكوت كند؟ » متن کامل وصیت نامه این شهید گرانقدر را در نوید شاهد فارس بخوانید.
مروری بر زندگی نامه شهيد "محمدعلی قائدی"

پرواز به سوی عرش

«شهيد "محمدعلی قائدی" تیر سال 1337 به دنیا آمد. او عضو شورای روستا بود و برای سامان بخشی روستا می کوشید اما با آغاز جنگ تحمیلی تصمیم گرفت به جبهه برود...» با ما همراه باشید.

گالری عکس شهید "مهرداد احمدی لاری"

شهید "مهرداد احمدی لاری" 16 مهرماه 1339 در شيراز دیده به جهان گشود و اردیبهشت سال 1365 مفقود الاثرشد.
مروری بر زندگی نامه شهید "مهرداد احمدی لاری"

سرانجام انتظاری دو ساله

شهید "مهرداد احمدی لاری" مهر سال 1339 در شيراز به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم گذراند و سال 1363 به جبهه اعزام شد.

عکسهای منتشر نشده شهيد "عليرضا فرخی"

شهيد "عليرضا فرخی" فروردین سال 1348 در شهرستان آباده به دنیا آمد و بیست و پنج سال بعد، یعنی فروردین سال 1373 به دست منافقین کوردل به شهادت رسید. در ادامه تصاویری از این شهید گرانقدر تقدیم حضورتان می شود.
وصیت نامه شهيد "عليرضا فرخی"

پرواز در آسمان دل

شهيد "عليرضا فرخی" در وصیت نامه خود می نویسد: «خدای من وقتى با برخى از سربازان امام زمان برخورد مى‌كنم دلم پرواز مى‌كند و به سوى تو مى‌رود...»
زندگی نامه شهيد "عليرضا فرخی"

شهادت، آزادی از بند دنیا

شهيد "عليرضا فرخی" فروردین سال 1348 در شهرستان آباده به دنیا آمد.16 ساله بود که به جبهه رفت. او در وصیت نامه خود می نویسد:« برادر مؤمن موقعى كه شهيد مى‌شود مانند همان طوطى است كه از قفس آزاد مى‌گردد...»
خاطره ای از شهید "خادم صادق"؛

جبهه زیر تک پای حاجی

همرزم شهید حاج "منصور خادم صادق" در خاطره ای روایت می کند: نیروهای لشکر در سه محور عملیاتی فاو، شلمچه و جزیره مجنون مستقر بودند. وقتی برای سرکشی نیروها به فاو می رفتیم می دیدیم حاج منصور آنجاست...

شهید "نوذر ايزدی" در قاب تصاویر

شهید نوذر ايزدي در سال 1342 در روستای ايزدخواست به دنیا آمد و در عمليات کربلاي 10 در منطقه کردستان به شهادت رسید.

صوت / خاطره ای از شهید "قنبر اسدپور" در خاکریز خاطره «29»

یکی از همرزمان شهيد "قنبر اسدپور" در خاطره ای می گوید: نیمه شب بود و قنبر به نماز ایستاده بود برای خودش حال عجیبی داشت...
خاطره ای از شهید "مهدی ظل انوار"؛

شنا در کانال ماهی

یکی از همرزمان شهید "مهدی ظل انوار" در خاطره ای می گوید: شب عملیات بود. بچه هاي گردان امام حسین(ع) را دو قسمت کرده بودیم، عده اي قرار بود با شنا عرض کانال ماهی را طی کنند و خود را به دژ عراق برسانند...
خاطره ی از شهيد "حسين دريابار"؛

حسرت آغوش پدر

فرزند شهيد "حسين دريابار" در خاطره ای می گوید: پدر ما را هم برای زندگی به اهواز می برد. یک بار پدر بزرگ به پدر گفت: «حسین چرا محسن و سعید را هم با خود به منطقه می بری، خودت مجبوری آنها چه گناهی دارند؟»...
خاطره ی از شهيد "حسين دريابار"؛

وعده حضرت امام

همرزم شهيد "حسين دريابار" در خاطره ای می گوید: یک روز قبل از عملیات بود که حسین را دیدم. با شادی فوق العاده ای به سمت من آمد و گفت: «داداش دیشب امام را در خواب دیدم...
خاطره ای از شهيد "حسين دريابار"؛

سنگری مملو از فرشتگان خدا

همرزم شهيد "حسين دريابار" در خاطره ای می گوید: ...دیگر توانی در بدن ما باقی نمانده بود. به اولین سنگر که رسیدیم، یا الله ای گفتیم و هر دو در جایی خالی خوابیدیم. سنگر روشن شده بود...
خاطره ای از شهید "کمال ظل انوار"؛

دیدار با امام زمان

یکی از همرزمان شهید "کمال ظل انوار" در خاطره ای می گوید: آخرین شب جمعه قبل از عملیات کربلای 5 بود. در منطقه، زیر چادر دعای کمیل برپا کرده بودیم، بچه ها با اشک و سینه زنی آقا صاحب الزمان(عج) را صدا می زدند. اواسط دعا بود که...
خاطره ای از شهید "سید محمد کدخدا"؛

اجابت دعای مادر

مادر شهید "سید محمد کدخدا" در خاطره ای می گوید: همیشه قبل از اعزام در گوشش آیت الکرسی می خواندم که سالم برگردد. آن بار مرا برد گلزار شهدا، گفت: ببین مامان، همه دوستام دارن شهید می شن، اما من خمپاره هم کنارم زمین بخوره، به خاطر دعای شما یه ترکش هم نمی خورم!
طراحی و تولید: ایران سامانه