خاطره شهيد حبيب الله کريمی «1»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج مینویسد: «خداوندا شکر تو را بهجای میآورم که مرا به سفری دعوت کردی که اسمش و فکر در مورد او بیاراده بهياد رسول الله(ص) به ياد فاطمه زهرا(س) و به ياد علی(ع) بياد... میافتد و خداوندا از تو میخواهم که در اين سفر مرا به کمال والای انسانی برسانی زيرا اگر مرتبهای و درجهای کسب نکنم به خاندان نبوت که دريای معرفت هستند و هم به خودم ظلم کردهام...» قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۷۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
خاطرهای از شهید «عباس دوران»
امیر خلبان «صمد ابراهیمی» در خاطرهای از شهید عباس دوران روایت میکند: «من خلبان هواپیمای اف 5 بودم و در پایگاه هوایی دزفول خدمت میکردم. من و عباس چون هر دو شیرازی بودیم، دوستی و رفاقت نزدیکی با هم داشتیم و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۱۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۷
خاطرهای از شهید حبیب روزیطلب «2»
یکی از همرزمان شهید «حبیب روزیطلب» در خاطرهای مینویسد: «اولین کسی که روی دژ خورد، (شهید) «حمید صالحی جوان» بود، تیر توی پایش خورد. بعد نوبت حبیب بود که گلوله تیربار به مچ دستش خورد. مچ دستش شکسته بود. درد زیادی تحمل میکرد و...» متن کامل قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۰۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۵
خاطرهای از شهید حبیب روزیطلب «1»
یکی از همرزمان شهید «حبیب روزیطلب» در خاطرهای مینویسد: «شب دوم خرداد سال 1361 بود. آماده حرکت به سمت خرمشهر بودیم. یک لودر آمد و بخشی از خاکریز جلو ما را باز کرد. بچههای تخریب هم وارد شدند و در میدان مینی که روبروی ما بود، معبری باز کردند و...» متن کامل قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۰۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۴
خاطرهای از شهید احسان حدائق
یکی از همرزمان شهید «احسان حدائق» در خاطرهای مینویسد: «شب یکم خردادماه سال 61 بود. حسابی آر پی جی شلیک کرده، سرم گیج بود و از گوشم خون میآمد. شام کنسرو تن ماهی دادند. اولینبار بود که کنسرو ماهی میدیدم، برایم خوشمزه بود. دو سه تا را با هم خوردم. ناگهان...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۰۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۴
خاطرهای از شهيد «عبدالقادر سليمانی»
سردار احمد عبداللهزاده در خاطرهای از شهيد «عبدالقادر سليمانی» روایت میکند: «برای عملیات والفجر 4 آماده میشدیم. پس از رشادتهای عبدالقادر در عملیات محرم، حالا او شده بود فرمانده گروهان یکی از گردانهای لشکر. او را با خودم همراه کردم تا منطقهای را که باید گروهان او عمل میکرد و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۴۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۱
خاطره روزنوشت شهيد کرامت اله زارعيان «3»
شهيد «کرامت اله زارعيان» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «ساعت 13 از پادگان شهيد مسگر بيرون آمديم و در راه حدود ساعت شش بود که ماشين بنز خاوری از ما سبقت گرفت و بارش پر از تُشک بود. ساعت حدودا 7 بود در جاده ديديم که پيکان زرد با يک ماشين تويوتا در کنار جاده در حال برداشتن تشکها هستند. افراد مسلح ما پياده شدند و...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۱
خاطره روزنوشت شهيد کرامت اله زارعيان «2»
شهيد «کرامت اله زارعيان» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «از دايی محسن خداحافظی کردم و به خط شديم به دور ميدان صبحگاهی رفتيم. ديديم که تعداد زيادی از برادران سپاه، نيروی 55 هوابرد، نيروی دژبان، نيروی هوانيروز، نيروی زرهی و... در آنجا جمع شدهاند و...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۳۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۱
شهيد «کرامت اله زارعيان» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «فرمانده برای تحویل دادن پروندههای ما به اعزام نيرو رفت و بعد از نيم ساعت به ناهار خوری رفتيم و نان و کره و خرما خورديم. بعد به خط شديم و ما را به گروهای 22 نفری تقسيم کردند و...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۰
شهيد علی بيگی
یکی از خویشاوندان شهيد «مسيح اله علی بيگی» در خاطرهای نقل میکند: «مسیح اله فردی بسیار خوش اخلاق و با ایمان بود. او همیشه انفاق میکرد. یک روز از جبهه برای مرخصی به روستا آمد و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۱۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۵
شهيد «مسيح اله علی بيگی» سال 1339 به دنیا آمد. «وی پس از گذراندن دوران تحصیلی راهی جبهه نبرد شد و...» متن کامل زندگی این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید
کد خبر: ۵۵۴۱۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۵
خاطره ای از شهید «سيدمحمد کدخدا»
سردار قاسم سلطان آبادی در خاطرهای از شهید «سیدمحمد کدخدا» روایت میکند: «در عملیات کربلای 4 گردان امام حسین(ع) دو بخش میشد، یکی سمت راست دژ، یکی هم سمت چپ. یک قسمت نیروها را «حاج مهدی زارع» جلو میبرد، بخش دیگر را سیدمحمد کدخدا». همان ساعت اول عملیات، هر چه حاج مهدی را صدا زدم، دیدم جواب نمیدهد، بیسیمچیاش میخواست پنهان کند، اما خودم فهمیدم حاج مهدی شهید شده است و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۳۹۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۴
شهید «خداداد قشقايی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «امروز 24 خرداد ماه 1364 آخرين جمعه ماه مبارک رمضان و يوم القدس بود. برادر آهنگران هم آمده بود. نوحهی عربی خواند و ما سينه زديم. آخر سر هم روحانيون سنی و امام جمعه بعلبک سخنرانی کردند و...» متن کامل خاطره پنجم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۳۰۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۴
شهید «خداداد قشقايی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «ساعت نزديک به یک است. حُر و حسين خوابيدهاند. پهلواننژاد رفته زينبيه. حبيب هم دارد دعا میخواند چون امشب هم يکی از ليالی قدر است و...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۳۰۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۹
شهید خداداد قشقايی در دفتر خاطرات خود مینویسد: «امروز پاس(نگهبان) اول بودم برای همين بعد از سحری تا ساعت 5:30 که موقع پاس (نگهبانی) بود خوابيدم. بعد از بيدار شدنم با سليمان جعفرزاده رفتيم مسجد برای نماز جمعه. مسجد تقريباً پر بود جای نشستن نبود...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۲۸۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۷
خاطره شهيد برومندی «2»
شهيد «صفر برومندی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «داخل سنگر تنها نشسته ام و سنگر هم در اثر بارش زياد سقف آن چکه می کند و من براثر تنهايی با ضبط صوت کوچکی که بچه ها آوردهاند میخواستند تا موقع درگيری مزدوران بعثی صدای خمپارهها و تانکها و تيرهای آسمان خراشی را برای يادبودی ضبط نمايند. و...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۲۸۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۵
خاطره شهيد برومندی «1»
شهيد «صفر برومندی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «پيروزی در اين جنگ با کيست؟ مسلما با ياری الله پيروزی از آنِ ياران حسين است. يارانی که در جبههها آنقدر از خود شجاعت نشان میدهند تا مرحله شهادت و اين ياران، شهادت را از حسين (ع) دارند و شهادت را با آغوشی باز استقبال می کنند و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۲۷۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۴
خاطره شهيد ارجمندی «1»
شهيد «بهرام ارجمندی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «يک شب ساعت 24 در آسايشگاه رگبار زدند و ما همه به خط شديم. ما را برای رزم شبانه بردند و دو آمبولانس ...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۷۷۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۸
خاطره ای از شهید «بهنام ترابی»
همرزم شهید «بهنام ترابی» در خاطره ای می نویسد: «من و بهنام از زمان کودکی با هم دوست بودیم و به یک مدرسه میرفتیم. با هم عازم خدمت سربازی شدیم و...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۶۲۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
خاطرهای از شهيد خردپيشه
همرزم شهید حاج علی اکبر خردپیشه در خاطرهای می گوید: «عملیات کربلای 4 بود. خط لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) جزیره بوارین بود که بین آن و خاک ما نهر حنین قرار داشت...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۶۲۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۳